غربت

 

دارم امید  که روزی، بر جانان بروم

گریه را ترک کنم  شاد وغزل خوان بروم

از سر شوق  چنان منتظر آن روزم

 که به لبخند و با دیده گریان بروم

 

 

یوسف گمشده در چاه غریبستانم

بار الها ممدی کن ، تا به کنعان بروم

شمع عمرم پیش از آنی که به پایان برسد

همچو پروانه به دیدار عزیزان بروم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
عارف شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام
خوبه بالاخره روزنه های از امید پیدا شد . ادامه بده خوشحال می شیم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد