وقتی بیای حضور تو، صدای بارون توشباست
فصل دوباره دیدنت، رهایی پرنده هاست
در به دری تو جاده ها، پر از به تو رسیدنه
حتی تو قلب پاییزم ، فصل شکفتن منه
تو رگ سبز لحظه ها، غمزه شقایق جاریه
پر ازحضور عطر تو ، هوای بی قراریه
رو صدای سرخ گل ، سکوت خیس شبنمه
پشت غبار شیشه ها ، بارون سبز نم نمه
یه روز می یای مثه نسیم ، از اون ور خاطره ها
فصل دوباره دیدنت، با نفس پنجره هاست
یه روز می یای مثه بهار، نجیب وسبز و بیصدا
پر می شه از صدای تو، پنجره ی اقاقیا
به شاخه های خشک باغ ، یه روز می پوشونیم لباس
پر می زنه تو کوچه ها ، عطر گلهای سرخ ویاس
از اون ور زمستونا ، یه روز می یاد بهار من
اون روز دیگه تموم میشه، شبهای انتظار من
سلام
مثل همیشه زیبا بود....
کی بریم؟
به منم سر بزن.
کاش حضور همیشه اینجوری که شما میگی بود...!