تو نخواستی


تو نخواستی

 به کنارسر من

سامون بگیره

عشقمون که

تازه پا بود

تونخواستی جون بگیره

تونخواستی  که ببینی

پس از  اون سختی  کشیدن

دنیا با من  مهربون شه

زندگی

آسون بگیره

 

توکه پیغام شکفتن

توکه معنای بهاری

می تونستی مثل ابری

به منه خسته بباری

توی این دنیای تیره

که پر از وحشت وترسه

می تونستی ونخواستی

که منو تنها نذاری

تو که در بزم محبت

منو قابل ندونستی

دلمو وقت شکستن

کاری مشکل ندونستی

بعد از اون عشقو امیدی

که به رویای تو بستم

واسه کاشونه  عشقت

دلمو دل ندونستی

 

 

محمد علی  شیرازی 

نظرات 1 + ارسال نظر
انجل شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:15 ب.ظ http://2tasandaliechoobi.persianblog.com

آخیییییییی. خیلی قشنگ بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد