معنی بودن چیست ، تو به من یاد بده
خواب شیرین مرا، چشم فرهاد بده
چشم یعقوبم را ، بوی دیدار بده
یک نماز روشن، درشب تار بده
موج دریاها را ، تو بیاموز به من
با دل چلچله ها ، تو بگو از رفتن
تا رسیدن درعشق، دیدن چهره دوست
اونکه باران وبهار ، قصه روشن اوست
توبخوان قصه ما ،حرفی از جنس بهار
بگو از بارانها ، با تن گندم زار
بنویس از خورشید ، در شب مهتابی
من اگر دیوارم ، از میان بردارم
با همه آینه ها ، رو به رو بگذارم
تاهمه نور شوم، روبه رو با خورشید
بنویسم از عشق ، بر تن برکه و بید
افشین سرفراز
سلام ای مهربان خاطر من
بنویس از عشق بر تن برکه
تا شاید من غورباقه ای باشم و بخوانم قصه عشقت را
مرسی که سر زدی
آپ کردم
منتظر حضور سبزتان خواهم بود
.:: بدرود ::.
سلام:
شعر قشنگتون رو خوندم!
به منم که دیگه سر نمی نید!!!
به هر حال موفق باشید...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام
چشم یعقوبم را ، بوی دیدار بده
بسیار زیبا بود..
مرسی
شعر بسیار زیبایی بود
تا بعد
سلام
اومدم بگم آپ کردم...منتظرم
سلام
با حال بود
اگه عشقته به منم سر بزن
موفق باشی